حوالی امروز/ نه اینکه بخواهیم صحت و حیثیت دستاوردها و یافتههای علمی را زیر سؤال ببریم، اما یک حقیقت هم وجود دارد بهخصوص در علم پزشکی و اصول تغذیه، کشفیات و یافتههای جدید خیلی زود از راه میرسند و ممکن است هرچه طی سالهای گذشته رشتهایم را پنبه کنند.
ما تشکیک میکنیم
وقتی حرف از دستاوردهای تازه در زمینه اصول تغذیه و ارتباط آن با سلامتی وسط میآید مشکل دوتا میشود. یعنی ماجرا فقط این نیست که باید تشخیص و تجویزهای قدیمی را کنار بگذاریم و به دستورالعملها و توصیههای حاصل از کشفیات تازه عمل کنیم؛ بلکه گاهی متوجه میشویم باید جای کلّ «چی بخورم...چی نخورم»های گذشته را با هم عوض کنیم! دردسرتر اینکه خیلی وقتها این را هم متوجه میشویم که فلان دارو یا غذایی که چند سال آزگار برای درمان فلان دردمان میخوردیم، خودش میتواند عامل تشدید همان درد بوده باشد. یا برعکس، یعنی فلان خوراکی و ماده غذایی که به عنوان عامل بروز یا تشدید یک بیماری، از برنامه غذاییمان حذف کردهایم، میتوانسته به درمانمان کمک کند.
البته میتوانید همین جای مطلب، دست از خواندنش بکشید چون احساس میکنید حرفهای یک روزنامهنگار درباره بحثهای تخصصی پزشکی و اصول تغذیه نمیتواند خیلی دقیق و درست باشد، اما این فقط من نیستم که به عنوان نویسنده یا روزنامهنگار دارم درباره مسائل پزشکی تشکیک میکنم. خیلی پیش از من و امثال من «گری تاوبس» نویسنده و روزنامهنگار، این کار را کرده و در کتابها و نوشتههایش خیلی از باورها و تجویزها و توصیههای پزشکی و علمی را با نقد علمی به چالش کشیده است.
اینقدر بدِ چربیها را نگویید
اگر هنوز توی کَتتان نمیرود که یک نویسنده و روزنامهنگارِخالی، صلاحیت اظهارنظر در زمینه اصول تغذیه را داشته باشد این را هم بشنوید که «گری تاوبس» در دانشگاه، ابتدا فیزیک کاربردی و مهندسی هوافضا خوانده و چهار سال پس از دانشآموختگی سراغ رشته روزنامهنگاری رفته و از ابتدای فعالیت در روزنامههای معتبر آمریکا همیشه مقالههایش جنجالی و پرسروصدا شدهاند. چه مقالههایی که در زمینه انتقاد از جایزه نوبل فیزیک نوشته، چه نوشتههایش در زمینههای تخصصی تحصیلیاش و چه کتابها و گزارشهایی که در زمینه اصول تغذیه، باورها و توصیههای رایج اما غلط پزشکی و... منتشر شدهاند همه به نوعی، یک مسئله و ماجرای مهم را به چالش کشیدهاند. ماجرای جهانی شدن شهرتش هم برمیگردد به دو سال پیش که «نیویورک تایمز» مقاله «چه میشد اگر همه اینها یک دروغ بزرگ بود؟» را به قلم او منتشر کرد.
سایت «فرارو» به نقل از «گاردین» در این باره نوشت: «گری تاوبس در آن مقاله استدلال نکرده بود که توصیههای مطرح شده در مورد رژیم غذایی کمچرب در چند دهه گذشته نهتنها نادرست بلکه بهشدت خطرناک بوده و دلیل آن به قول خودش «همهگیری بیرحمانه چاقی در آمریکا» بوده است. از دید تاوبس چربی در رژیم غذایی اصلاً مشکل بغرنجی محسوب نمیشود، بلکه خطر واقعی کربوهیدراتها هستند که طی سالهای گذشته بر مصرف آنها تأکید و تبلیغ هم شده... تاوبس نخستین کسی نبود که مدعی شد کربوهیدراتها بد هستند. پیش از او «رابرت اتکینز» نیز به این نتیجه رسیده بود، اما تاوبس به دلیل پیشینه جدی علمیاش که دارای مدرک فیزیک از هاروارد است و در دانشگاه استنفورد در رشته مهندسی هوافضا تحصیل کرده شخصیتی مرجع و شناخته شدهتری به حساب میآمد و البته به همان اندازه که طرفدارانی پرشور دارد مخالفانی سرسخت هم دارد».
علم وحشتناک
این روزنامهنگار در آخرین کتابش یعنی «تجدیدنظر در مورد دیابت» میگوید: در نیمه نخست قرن بیستم با ظهور یک دکترین درمانی جدید، علم پزشکی درباره دیابت مرتکب اشتباه شد. براساس این اشتباه مبتلایان به دیابت با کمک انسولین و متفورمین (که عواقب گلوکز خون را مدیریت میکنند) میتوانستند هرچه میخواهند بخورند! در حالی که پیش از کشف انسولین و متفورمین، تنها راه کنترل دیابت رژیم غذایی مناسب و کم کربوهیدرات بود. نه اینکه انسولین به طور کلی بد باشد و باید حذف شود، بلکه اولویت باید رژیم غذایی کم کربوهیدرات و در کنارش در صورت نیاز انسولین و متفورمین باشد. اگر ما بدون توجه به رژیم غذایی مناسب فقط بخواهیم با انسولین و دارو دیابت را کنترل کنیم نتیجه چندانی نمیگیریم و حتی بیشتر دیابتها به مرگ میانجامد. در حالی که با رژیم غذایی مناسب و دقیق میتوان حتی به بهبود دیابت و قطع دارو هم رسید.
با این همه و با وجود طرفدارانی که «گری تاوبس» دارد، مخالفانش هم دستبردار نیستند و معتقدند یافتهها و توصیههای تغذیهای «تاوبس» پشتوانه پژوهشی کافی ندارد و اگرچه درباره برخیها نتیجه داده است، اما این دلیل نمیشود بتوان آن را برای همگان به طور یکسان تجویز کرد.
تاوبس ۶۷ ساله که به قول «گاردین» با پیراهن یقه باز و پوستی برنزه و موهای کوتاه بیشتر به بازیگر سینما شبیه است تا پروفسوری که به دنبال تغییر اساسی نحوه درک و درمان دیابت باشد، در پاسخ منتقدانش میگوید: «در مورد دیابت، علم تا جایی که میشد بد عمل کرد... کارکرد علم در این زمینه بسیار وحشتناک بوده... یادمان نرود خیلی از تصوراتی که امروزه در مورد تغذیه تکامل و گسترش یافتهاند مبتنی بر فرضیاتی هستند که ممکن است اشتباه بوده باشند!».
وقتی حرف از دستاوردهای تازه در زمینه اصول تغذیه و ارتباط آن با سلامتی وسط میآید مشکل دوتا میشود. یعنی ماجرا فقط این نیست که باید تشخیص و تجویزهای قدیمی را کنار بگذاریم و به دستورالعملها و توصیههای حاصل از کشفیات تازه عمل کنیم؛ بلکه گاهی متوجه میشویم باید جای کلّ «چی بخورم...چی نخورم»های گذشته را با هم عوض کنیم! دردسرتر اینکه خیلی وقتها این را هم متوجه میشویم که فلان دارو یا غذایی که چند سال آزگار برای درمان فلان دردمان میخوردیم، خودش میتواند عامل تشدید همان درد بوده باشد. یا برعکس، یعنی فلان خوراکی و ماده غذایی که به عنوان عامل بروز یا تشدید یک بیماری، از برنامه غذاییمان حذف کردهایم، میتوانسته به درمانمان کمک کند.
البته میتوانید همین جای مطلب، دست از خواندنش بکشید چون احساس میکنید حرفهای یک روزنامهنگار درباره بحثهای تخصصی پزشکی و اصول تغذیه نمیتواند خیلی دقیق و درست باشد، اما این فقط من نیستم که به عنوان نویسنده یا روزنامهنگار دارم درباره مسائل پزشکی تشکیک میکنم. خیلی پیش از من و امثال من «گری تاوبس» نویسنده و روزنامهنگار، این کار را کرده و در کتابها و نوشتههایش خیلی از باورها و تجویزها و توصیههای پزشکی و علمی را با نقد علمی به چالش کشیده است.
اینقدر بدِ چربیها را نگویید
اگر هنوز توی کَتتان نمیرود که یک نویسنده و روزنامهنگارِخالی، صلاحیت اظهارنظر در زمینه اصول تغذیه را داشته باشد این را هم بشنوید که «گری تاوبس» در دانشگاه، ابتدا فیزیک کاربردی و مهندسی هوافضا خوانده و چهار سال پس از دانشآموختگی سراغ رشته روزنامهنگاری رفته و از ابتدای فعالیت در روزنامههای معتبر آمریکا همیشه مقالههایش جنجالی و پرسروصدا شدهاند. چه مقالههایی که در زمینه انتقاد از جایزه نوبل فیزیک نوشته، چه نوشتههایش در زمینههای تخصصی تحصیلیاش و چه کتابها و گزارشهایی که در زمینه اصول تغذیه، باورها و توصیههای رایج اما غلط پزشکی و... منتشر شدهاند همه به نوعی، یک مسئله و ماجرای مهم را به چالش کشیدهاند. ماجرای جهانی شدن شهرتش هم برمیگردد به دو سال پیش که «نیویورک تایمز» مقاله «چه میشد اگر همه اینها یک دروغ بزرگ بود؟» را به قلم او منتشر کرد.
سایت «فرارو» به نقل از «گاردین» در این باره نوشت: «گری تاوبس در آن مقاله استدلال نکرده بود که توصیههای مطرح شده در مورد رژیم غذایی کمچرب در چند دهه گذشته نهتنها نادرست بلکه بهشدت خطرناک بوده و دلیل آن به قول خودش «همهگیری بیرحمانه چاقی در آمریکا» بوده است. از دید تاوبس چربی در رژیم غذایی اصلاً مشکل بغرنجی محسوب نمیشود، بلکه خطر واقعی کربوهیدراتها هستند که طی سالهای گذشته بر مصرف آنها تأکید و تبلیغ هم شده... تاوبس نخستین کسی نبود که مدعی شد کربوهیدراتها بد هستند. پیش از او «رابرت اتکینز» نیز به این نتیجه رسیده بود، اما تاوبس به دلیل پیشینه جدی علمیاش که دارای مدرک فیزیک از هاروارد است و در دانشگاه استنفورد در رشته مهندسی هوافضا تحصیل کرده شخصیتی مرجع و شناخته شدهتری به حساب میآمد و البته به همان اندازه که طرفدارانی پرشور دارد مخالفانی سرسخت هم دارد».
علم وحشتناک
این روزنامهنگار در آخرین کتابش یعنی «تجدیدنظر در مورد دیابت» میگوید: در نیمه نخست قرن بیستم با ظهور یک دکترین درمانی جدید، علم پزشکی درباره دیابت مرتکب اشتباه شد. براساس این اشتباه مبتلایان به دیابت با کمک انسولین و متفورمین (که عواقب گلوکز خون را مدیریت میکنند) میتوانستند هرچه میخواهند بخورند! در حالی که پیش از کشف انسولین و متفورمین، تنها راه کنترل دیابت رژیم غذایی مناسب و کم کربوهیدرات بود. نه اینکه انسولین به طور کلی بد باشد و باید حذف شود، بلکه اولویت باید رژیم غذایی کم کربوهیدرات و در کنارش در صورت نیاز انسولین و متفورمین باشد. اگر ما بدون توجه به رژیم غذایی مناسب فقط بخواهیم با انسولین و دارو دیابت را کنترل کنیم نتیجه چندانی نمیگیریم و حتی بیشتر دیابتها به مرگ میانجامد. در حالی که با رژیم غذایی مناسب و دقیق میتوان حتی به بهبود دیابت و قطع دارو هم رسید.
با این همه و با وجود طرفدارانی که «گری تاوبس» دارد، مخالفانش هم دستبردار نیستند و معتقدند یافتهها و توصیههای تغذیهای «تاوبس» پشتوانه پژوهشی کافی ندارد و اگرچه درباره برخیها نتیجه داده است، اما این دلیل نمیشود بتوان آن را برای همگان به طور یکسان تجویز کرد.
تاوبس ۶۷ ساله که به قول «گاردین» با پیراهن یقه باز و پوستی برنزه و موهای کوتاه بیشتر به بازیگر سینما شبیه است تا پروفسوری که به دنبال تغییر اساسی نحوه درک و درمان دیابت باشد، در پاسخ منتقدانش میگوید: «در مورد دیابت، علم تا جایی که میشد بد عمل کرد... کارکرد علم در این زمینه بسیار وحشتناک بوده... یادمان نرود خیلی از تصوراتی که امروزه در مورد تغذیه تکامل و گسترش یافتهاند مبتنی بر فرضیاتی هستند که ممکن است اشتباه بوده باشند!».
نظر شما